مجله فراستو

زندگی با دانش کاربردی

۶ مطلب با موضوع «سبک زندگی» ثبت شده است

ابتکار در گفتگو : 20 موضوع جذاب و خلاقانه برای آغاز مکالمه در اولین قرار آشنایی

ابتکار در گفتگو : 20 موضوع جذاب و خلاقانه برای آغاز مکالمه در اولین قرار آشنایی

می‌دانید که همواره در اولین قرار آشنایی، خطر وقوع یک سکوت سنگین یا مکالمه‌های ناشیانه از روی استرس، وجود دارد. مواردی که به محض شروع، می‌توانند باعث پایان ملاقاتتان شوند. ابتکار در گفتگو می‌تواند به بهترین شکل آغازگر مکالمات در ملاقات‌های شما باشد و یک آشنایی لذت‌بخش بیافریند.

ابتکار در گفتگو برای آغاز مکالمه در اولین قرار آشنایی

20 موضوع جذاب برای ابتکار در گفتگو

بد نیست بدانید که برای ابتکار در گفتگو به منظور رهایی از دام استرس و خراب کردن یک قرار ملاقات، باید همواره به مکالمات خود توجه بسیاری داشته باشید. همواره سعی کنید از پرداختن به مباحث خسته‌کننده معمولی خودداری نمایید. در اولین قرار آشنایی سوالات جذاب و خلاقانه بپرسید تا آغازگر یک مکالمه خوب باشید. برای الهام‌بخشی در این جا 20 موضوع جذاب و خلاقانه برای آغاز مکالمه در اولین قرار آشنایی را آورده‌ایم. این موارد به شما کمک می‌کنند تا مخاطب خود را بهتر بشناسید و ببینید که چقدر نظرات مشترک دارید.

1. چه بخشی از کارت را دوست داری؟

به جای یک سوال معمولی «شغل شما چیست؟»، این را مطرح کنید. به گفته دکترای پزشکی کریستن فولر (Kristen Fuller) در مقاله‌ای در مورد اولین قرار آشنایی در روانشناسی امروز، سوالاتی از این دست، احساسات مخاطب شما را تحریک می‌کنند و مکالمه را طولانی‌تر می‌نمایند. بنابراین سوالات پیگیرانه بپرسید و درباره شغل او اطلاعات کسب کنید.

2. تو در کودکی چگونه بودی؟

«ونسا ون ادواردز» (Vanessa Van Edwards)، متخصص ارتباطات بین فردی می‌گوید:

این سوال گفتگوی داستان‌های کودک و خانواده را باز می‌کند. این یکی نسبت به «آیا با خانواده خود نزدیک هستید؟»، مناسب‌تر است.

شما از این طریق می‌توانید در مورد زندگی گذشته آن‌ها، خواهر و برادرها و والدینشان بیشتر بدانید. همچنین می‌توانید هر گونه علاقه مشترکی که با آن رشد کرده را بشناسید.

3. در مورد دوستانت صحبت کن.

کسب اطلاع در مورد دوستان مخاطب شما، برای ادامه ارتباطتان بسیار مفید خواهد بود. ممکن است روزی با این افراد دوست شوید.

4. بهترین توصیه‌ای که تا به حال از کسی شنیده‌ای چیست؟

از این مورد برای شروع مکالمه و یا آشنایی با تفکرات مخاطب خود استفاده کنید. این ابتکار در گفتگو، یک عبور خوب است و موضوعات جذابی را ایجاد می‌کند. علاوه بر این، به شما تصویری اجمالی از درس‌هایی که مخاطب شما آموخته و همچنین شیوه زندگی او می‌دهد.

5. آیا چیزی هست که هیچ وقت نخواهی بخوری؟

برای شروع آسان مکالمه، می‌توانید این سوال را بعد از سفارش غذا بپرسید. پاسخ‌ها می‌توانند درباره ترجیحات غذایی مخاطبتان به شما اطلاعات دهند. ابتکار در گفتگو را به سمت داستان‌های جالب درباره غذا بکشانید. فقط مراقب باشید در حالی که مخاطب شما در حال خوردن است، این سوال را مطرح نکنید؛ زیرا به عنوان قضاوت در نظر گرفته می‌شود.

آغاز مکالمه در اولین قرار آشنایی

6. یک روز معمولی به نظر تو چطور است؟

در عوض پرسش تکراری «معمولا چه کار می‌کنید؟»، با سوال از کارهای عمومی روزانه، از مخاطب خود پاسخ دقیق‌تری دریافت کنید. در این صورت، چیزهای زیادی می‌آموزید. از جمله این که آیا آن‌ها سحرخیز، یا شب بیدارند، صاحب حیوان خانگی، اهل ورزش و یا مهمانی هستند و مواردی از از این دست. پاسخ‌ها در مورد شغل مخاطب شما و نحوه گذراندن اوقات فراغتشان بسیار مفید خواهند بود.

7. «خانه» برای تو کجاست؟

«خانه» می‌تواند برای افراد مختلف، معانی مختلفی داشته باشد. خانه ممکن است به معنای مکانی باشد که مخاطب شما در آن متولد یا بزرگ شده و یا مکانی که بیشترین خاطره‌ها را در آن جا داشته است. حس این که قلب آن‌ها به کجا تعلق دارد و چه چیزی برایشان از همه مهم‌تر است، با این سوال برای شما مشخص می‌شود.

8. اگر مجبور نبودی کار کنی، چگونه وقت خود را می‌گذراندی؟

به سراغ ابتکار در گفتگوی دیگری می‌رویم. این یکی اصلا خسته‌کننده نیست. با این روش، ارزش‌ها، علایق و احساسات فرد مقابل شما مورد توجه قرار می‌گیرند. ببینید که آیا با شما هماهنگی دارند؟ به عنوان مثال، اگر فردی وقت خود را صرف نشستن در مقابل تلویزیون کند، آیا شما تصمیم می‌گیرید که با او در یک رابطه کنار بیایید؟

9. چه چیزی را من نمی‌توانم در موردت حدس بزنم؟

با استفاده از این ابتکار در گفتگوی ویژه، چیزی‌های عجیب و جالبی در مورد مخاطبتان بفهمید. البته توجه کنید که ممکن است همین سوال از شما نیز پرسیده شود. این مورد به مخاطب شما امکان می‌دهد که به میزان دلخواه درباره خودش صحبت کند. همین نیز باعث ایجاد احساس راحتی شده و ملاقاتتان را به آرامی سپری می‌نماید.

10. برنامه‌های تلویزیونی مورد علاقه‌ات کدام‌ها هستند؟

این سوال، حقایق زیادی را در مورد علایق مخاطب شما و این که آیا با آن‌ها سازگار هستند یا خیر، آشکار می‌کند. به عنوان مثال، اگر شما عاشق سریال‌های تلویزیونی هستید و فرد مقابل شما چیزی جز اخبار و یا شبکه ورزش را تماشا نمی‌کند، ممکن است در هنگام لذت بردن از یکی از سرگرمی‌های مورد علاقه‌تان به مشکل بخورید.

11. اگر همین الان می‌توانستی سوار هواپیما شوی، کجا می‌رفتی؟

«شانی جی» (Shani Jay)، نویسنده پرفروش و مربی توانمندسازی در مقاله خود در «The Date Mix» می‌گوید:

این پرسش، آغازگر یک گفتگوی جالب و دلچسب است. شما می‌توانید در مورد این که مخاطب شما مایل به سفر کردن است یا خیر، بیشتر بدانید. به راحتی اهداف مشترکتان از مسافرت را به اشتراک بگذارید و از یکدیگر بیاموزید. همچنین مکالمه را با داستان‌های مربوط به سفرهای گذشته، مکان‌های موردعلاقه خود و هر گونه برنامه‌ریزی برای تعطیلات آینده، ادامه دهید.

12. آیا اسم مستعاری داری؟

نام مستعار می‌تواند ساده باشد. چیزی مثل کوتاه شده نام کامل شما. در عین حال می‌توانند داستانی خنده‌دار به همراه داشته باشند. با این داستان‌ها بخندید و جو گفتگو را فعال‌تر کنید. این یکی ممکن است کمی شرم‌آور باشد؛ اما، یک راه عالی برای احساس راحتی در مقابل کسی و همچنین یک گفتگوی صمیمانه است.

ابتکار در گفتگو

13. اگر فردا یک میلیون دلار به دست آوردی، چه کار می‌کنی؟

رویاپردازی زحمتی ندارد. با این تصورات، به بینش و آن چه برای شخص خاص شما مهم است، پی ببرید. چه بی‌پروا باشد و چه نامعقول! ببینید زندگی فعلی آن‌ها چقدر به رویاهایشان نزدیک است. آیا شما هم با همان ارزش‌ها و اهداف زندگی می‌کنید؟

14. چه مهارت خاصی داری؟

برخی افراد با این که حتما یک مهارت خاص در زندگیشان دارند، با تعریف کردن از خود راحت نیستند. پرسیدن درباره استعدادهای فرد مقابلتان نه تنها آن‌ها را علاقه‌مند می‌کند، بلکه می‌تواند به شما ایده‌ای از این که خودشان را چگونه می‌بینند بدهد. در مقاله «King»، روانشناس دکتر «هنری کلاود» (Henry Cloud) پیشنهاد می‌کند حتما این سوال را بپرسید:

هنگامی که آن‌ها پاسخ می‌دهند، به جنبه‌های مختلف گفتگو گوش دهید. این به شما امکان می‌دهد ببینید آن‌ها چقدر در زندگی نسبت به مسائل احساس مسئولیت دارند. آیا آن‌ها خود را فردی می‌دانند که زندگی خود را می‌سازد یا منتظر است که موفقیت‌ها برایش ظاهر شوند.

15. یک زندگی ایده‌آل برای تو چه شکلی است؟

همه ما ذهنیت مخصوصمان را از یک زندگی ایده‌آل داریم. شاید این بار، یک مورد خاص باشد. چیزی مانند زندگی در خارج شهر، کشاورزی کردن و مطالعه در یک ننو در کنار ساحل. حتی شاید اندکی عمومی‌تر باشد. خریدن یک خانه و شروع یک زندگی جدید. پرسیدن این سوال یکی از بهترین راه‌ها برای درک این است که آیا نحوه زندگی مخاطبتان با شما سازگار است یا خیر. آیا کارهایی که آن‌ها را خوشحال می‌کند، با علایق شما هماهنگ است؟

16. خط قرمزت در یک رابطه چیست؟

خطوط قرمز شامل مواردی هستند که در یک رابطه غیرقابل مذاکره‌اند. مواردی مانند این که خواهان بچه‌دار شدن یا پیروی از یک دین خاص هستید یا خیر. توجه زودهنگام به این خطوط قرمز بسیار ضروری است. بنابراین وقت یکدیگر را هدر ندهید. به گفته «کوین فردریکس» (Kevin Fredericks)، مجری پادکست The Love Hour:

هر چیزی که بدانید برای شما غیرقابل قبول است، باید هر چه زودتر حذف شود.

17. شرم‌آورترین کاری که زمان بچگی در مدرسه انجام دادی، چه بود؟

همه ما از روزهای کودکی و مدرسه‌مان خاطرات خنده‌دار و شرم‌آوری داریم. به اشتراک گذاشتن این داستان‌های متفاوت، حقیقتا یک ابتکار در گفتگو و روشی عالی برای آغاز مکالمه‌ای دوستانه است. یادآوری خاطرات خوب گذشته، باعث می‌شود افراد احساس آرامش کنند.

ابتکار در گفتگو

18. از بزرگ‌ترین ترست بگو.

اگر چه در این موضوع، احساسات عمیقی نهفته است؛ اما، همیشه یک گفتگوی عالی را برمی‌انگیزد. برخی ممکن است از پرسیدن این سوال در ملاقات اول، ترس داشته باشند؛ اما، اگر کمی جسور و علاقه‌مند به کسب اطلاعات بیشتر در مورد مخاطب خود هستید، می‌توانید با این پرسش آن‌ها را شگفت‌زده کنید.

19. کدام یک از اعضای خانواده‌ات را بیشتر دوست داری؟

به گفته ون ادواردز در مقاله‌ای دیگر درباره ابتکار در گفتگو، این سوال به شما تصویری از خانواده آن فرد می‌دهد. همین طور به آن‌ها فرصتی آسان می‌دهد تا خودشان را ساده توصیف نمایند. از این طریق دریابید که آن‌ها به کدام عضو خاص خانواده خود نزدیک هستند. نوع علایق و ویژگی‌های شخصیتیشان چیست. نگاهی به روابط افراد با افراد کلیدی در زندگیشان، به شما بینشی در مورد نحوه ارتباط آتی‌شان با شما می‌دهد.

20. مهم‌ترین چیزی که باید درباره‌ات بدانم چه می‌تواند باشد؟

اگر نمی‌خواهید وقت خود را با سوالات کوچک کلیشه‌ای و خسته‌کننده تلف کنید، می‌توانید با این سوال مستقیم به سراغ اصل مطلب بروید. از آن جایی که این ملاقات‌ها برای آشنایی بیشتر با یکدیگر هستند، این سوال راهی عالی برای رسیدن به قلب موضوع است.

شما چه موارد دیگری از ابتکار در گفتگو را می‌توانید به فهرست ما بیافزایید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

منبع: Conversation Starters World

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سندروم شی نورانی

سندروم شی نورانی

آیا از سندروم شی نورانی رنج می برید؟
آیا به آسانی با ایده های جدید درخشان حواستان پرت می شود؟
آیا شما به طور مداوم ایده های جدید را فقط شروع می کنید و به محض اینکه به مشکلی بر میخورید به سراغ ایده بعدی می روید؟
آیا تابحال برنامه بدنسازی و فیتنس را تا پنجاه درصد پیش برده اید سپس قبل از اینکه برنامه کار خود را بکند به سراغ برنامه ای دیگر رفته اید (و در آن هم تنها همین حدود پیش رفته اید)؟
خیلی خب ،احتمالا شما دچار سندروم شی نورانی هستید. نگران نباشید ، این یک سندروم کشنده نیست. اما می تواند سبب شود شما درون یک سیکل بسته بروید هنگامی که حس می کنید همیشه و مدام به کاری مشغولید ولی هرگز چیزی به دست نمیاورید.
به عنوان کسی که از این درد قبلا رنج کشیده اید هرگز نترسید. من شما را از این بیماری ناتوان نجات می دهیم
سندروم شی نورانی چیست؟
سندروم شی نورانی به عنوان جذب شدن توسط یک شی براق شده و شیشه ای و درخشنده تعریف می گردد .شیی به سادگی یک گوی کروی با ظاهری شفاف که نور را منعکس می کند می تواند توجه شما را از مسئله اصلی منحرف کند. در گذر زمان متوجه خواهید شد که روشنایی شی شما را محو خودش کرده است.
چگونه متوجه شوم که از سندروم شی نورانی رنج میبرید؟
اینجا مواردی از خصوصیاتی که در مورد سندروم شی نورانی می باشد آورده شده است:
شما صد اسم دامین دارید ولی وبسایتی نساخته اید.
شما برای دو سه مسابقه بزرگ هر سال آموزش می بینید اما همیشه در لحظه آخر از مواجهه با مسابقه صرف نظر می کنید و وارد مسابقه نمی شوید.
شما بیست ایده تجاری روی کاغذ دارید اما تجارتی ندارید.
شما عمدتا کاری را شروع می کنید ولی هرگز به پایان نمی رسانید.
آیا اینها خصوصیت های شماست؟ خیلی خب ،شما تنها نیستید میلیون ها نفر همانند شما از این وضعیت رنج می برند. شما در این پروسه تنها نیستید.
چگونه می توان از آن جلوگیری کرد؟
خیلی خب شما می خواهید از این سندروم نجات یابید؟مراحلی که برای رهایی و اجتناب از این شرایط همه گیر و واقعی اید انجام شود در زیر آورده شده است:

شروع کنید
شما احتیاج دارید که به هر حال شروع کنید . شما نمی توانید کاری که حتی شروع نکرده اید متوقف کنید .به هر حال احتمال دارد در آن خیلی هم خوب باشید
پس با هیجان شروع کنید.
ادامه دهید
قربانیان سندروم شی نورانی معمولا خودشان را به طور مداوم در حال شروع کار ها می بینند. شروع بخش آسان است
متاسفانه بسیاری از مبتلایان به این سندروم اسیر این روال هستند:
شروع -پایان شروع -شروع دوباره- ادامه دادن شروع کردن ها…
در مارپیچ شروع نیفتید. ادامه دهید و اینگونه شما مجبورید که کارهای واقعا با اهمیت را انجام دهید.
تصمیم بگیرید.
اینجا جایی است که بسیاری افراد فرار می کنند.این مرحله معمولا عمدا به عقب انداخته می شود.
آنها با فقدان قدرت تصمیم گیری مواجهند. آنها هرگز تصمیم نمی گیرند چکاری باید انجام دهند. این عدم تصمیم گیری معمولا شرایط سختی در آینده برایشان رقم می زند زیرا شرایط را به شانس می سپارند.
انجام دهید.
این مرحله دقیقا بعد از مرحله تصمیم گیری است .
فاکتور اصلی عمل کردن است
آیا تصمیماتتان به عمل منتهی می شود یا نه؟
اگر شما تصمیم بگیرید اما کاری درباره آن انجام ندهید این سندروم در سراسر زندگیتان قرار می گیرد.
اتفاقات بد و شرایط دشوار را را در آغوش بگیرید.
شرایط به سمت بدی پیش می روند واقعا بد. انقدر بد که شما دوست دارید به روزهای شروع برگردید.
شما می گویید کار سختی است و برای سخت بودن آن داستان ها می سازید و علت تراشی می کنید و آن را غیر ممکن می دانید.اما
به خاطر داشته باشید اگر چیزی ارزش انجام دارد ،باید انجام گردد .این اجباری است.
اگر از این مرحله خارج شوید هرگز این سندرومتان درمان نخواهد شد. اما اگر به سمت سختی ها بروید و آنها را در آغوش بگیرید شما شانس این را دارید که این بیماری مهلک را شکست دهید.
ادامه دهید.
بله دوباره این مرحله!زیرا بسیار مهم است.
شما مجبورید که به پیش بروید.
شما باید به پیش بروید مهم نیست چقدر کند به پیش بروید.
تمامش کنید.
این مورد حیاتی است.
تمامش کنید.تا نقطه آخر کار کنید. چیزی را نیمه کاره رها نکنید. تا آخرش انجام دهید.
این قرار نیست حالا یک موفقیت خارق العاده باشد اما شما قرار است یک محصول نهایی داشته باشید.
اگر شما یک برنامه بدنسازی انجام می دهید، برنامه های چهار شش هشت و دوازده هفته ای را طبق نظر مربی تمام کنید. نیمه کاره خارج نشوید. اگر یک روز را صرف نظر کنید یا رژیم مربوط به یک روز را بپیچانید، اجازه ندهید تا شما را از خط خارج کند، تمامش کنید.
اگر در مسابقه دو هستید، تا خط پایان بروید. بدوید ، راه بروید یا حتی بخزید ولی خود را به خط پایان برسانید.
تکرار
هنگامی که یک پروژه را به پایان رساندید. این شانس وجود دارد که شما این جمله را تکرار کنید.
واقعا سخت بود ولی نهایتا ارزشش را د اشت.
شما ممکن است حتی بخواهید دوباره آن را انجام دهید. پس حرکت کنید. دوباره و دوباره انجامش دهید. شما درک می کنید که این تمام کردن خیلی از هیجان اولیه ی شروع کردن عالی تر است.
کلید اصلی شکستن سندروم ، تکرار مداوم کاری که انجام می دهید، می باشد و باید در نظر داشت همواره امکان بازگشت مشکل و توجه به شی های نورانی در مسیر وجود دارد.
پس شما ممکن است که سندرم شی نورانی داشته باشید . مشکلی نیست . این شرایط دایمی و کشنده نیست و شما می توانید آن را بهبود دهید.
به خاطر داشته باشید.
شروع
ادامه
تصمیم
انجام
در آغوش گرفتن دشواری
تمام کردن
تکرار
انجام دهید کاری که قصد انجام آن را دارید . تمام کنید کاری که آغاز کرده اید. بگذارید اتفاق بیفتد. به دنبالش بروید.

منبع : irsuccess.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

زندگی بدون شبکه های اجتماعی : تلخ یا شیرین!؟

در هفته اخیر تقریبا همه ما ایرانی‌ها امکان دسترسی به شبکه‌های اجتماعی و اپ‌های پیام‌رسان را از دست داده‌ایم و کم و بیش زندگی‌مان رنگ و بوی دیگری گرفته است؛ برخی عصبی و ناراحت هستند و بعضی دیگر برایشان مهم نیست که از نقطه‌نظرات دیگر رسانه‌ها و افرادی که از طریق اینترنت با آنها در ارتباط بودند، بی‌اطلاع مانده‌اند.

برای انسان مدرن و امروز ساده نیست دل کندن از شبکه‌های اجتماعی آنلاین. اما با تایید این جمله در این مطلب قصد داریم از تجربه ۴ ماهه فردی بنویسیم که اتصال خود را به طور کامل از تمامی شبکه‌های اجتماعی قطع کرده بود.

«ایسرا گراسیا» وقتی برای اولین تصمیم گرفت از دنیای ارتباطاتِ لحظه‌به‌لحظه دست بکشد، فقط برای یک ماه برنامه‌ریزی کرده بود. این تصمیم پس از چندین سال اتصال دایم به جهانِ بی‌پایان برایش چندان هم آسان نبود. او این سوالات را از خودش می‌پرسید: چرا باید شبکه‌های اجتماعی را ترک کنم؟ آیا این کار فرصت‌های تازه‌ای در زندگی من ایجاد خواهد کرد؟ آیا چیزی تغییر خواهد کرد؟ آیا این تصمیم درستی است و من مطمئنم که می‌خواهم این کار را انجام دهم؟

در حال حاضر که حدود ۴ ماه از ترک شبکه‌های اجتماعی گراسیا گذشته، او شک دارد که آیا برگشت به دنیای مجازیِ ارتباط‌ها، درست است یا غلط؟ به این دلیل که قطع اتصال به شبکه‌های اجتماعی موفقیت‌های بسیاری برای او به همراه داشته است.

لازم است اشاره کنیم ادامه این مطلب از زبان کسی نوشته شده که تجربه‌ی ترک چهاره ماهه‌ی شبکه‌های اجتماعی را داشته است. همراهمان باشید. 

تجربه‌ی قطع اتصال از شبکه‌های اجتماعی

گراسیا نوشته: پس از ترک دنیای وسیع شبکه‌های اجتماعی به طور ۱۰۰ درصد قانع شدم که بدون این شبکه‌های آنلاین هم می‌توان به زندگی خود ادامه داد.

تجربه ترک این شبکه‌ها تجربه فردی بسیار پرقدرتی را برای من به دنبال داشت. به این خاطر که دوری از جریان‌های روز که در شبکه‌های اجتماعی جاری است کمک می‌کند تا شما اتفاق‌هایی که به وقوع می‌پیوندند را با رضایت بیشتری قبول کنید. در ضمن، ما تقریبا به نیمی از اطلاعاتی که این شبکه‌ها  دایما در اختیار ما قرار می‌دهند نیازی نداریم.

دانستن یا ندانستن نیمی از این اطلاعات هیچ اهمیتی ندارد، این در حالیست که به ما تلقین شده که این داده‌ها بسیار ضروری و بعضا، حیاتی هستند.

بعلاوه، وقتی ما هنوز نمی‌دانیم دقیقا چه کسی هستیم؟ نمی‌دانیم کجا می‌خواهیم برویم و حتی نمی‌دانیم راه درست زندگی چیست. بنابراین چطور می‌توانیم به واسطه شبکه‌های اجتماعی وضعیت شغل یا حتی کمپانی خود را تقویت کرد و بهبود ببخشیم؟

هسته اصلی این باور این است که بسیاری فکر می‌کنند شبکه‌های اجتماعی به ارتقای کار آنها کمک زیادی می‌کند.

اما این طرز فکر صحیح نیست. دلیلش را در پایین توضیح داده‌ایم.

پس از تجربه‌ی قطع و ترک شبکه‌های اجتماعی من (گراسیا) به موضوعات مختلفی فکر کردم که در زیر نوشته‌ام:

ارتباط‌ها: من در ارتباط‌ها، رابطه معناداری نمی‌بینم. اینکه می‌گویند ارتباط دایمی و همیشه در دسترس بودن باعث می‌شود تا دیگران شما را فراموش نکنند را من قبول ندارم. به نظرم اینکه دایما در تلاش برای اثرگذاری مثبت روی دیگران باشید باعث می‌شود تا وقتی نیستید، آنها شما را به کل فراموش کنند.

بازاریابی: بهترین روش برای بازاریابی این است که نتیجه مثبت کارهایی که همیشه انجام می‌دهیم را به نمایش بگذاریم؛ بدون بزرگنمایی و تبلیغات گسترده. وقتی شما (به عنوان استارت‌آپ یا صاحب یک کسب‌وکار) بازاریابی اینترنتی را کنار بگذارید، همه تمرکزتان روی این خواهد بود که مشتری‌های خود را خشنود نگه دارید و اینجاست که معجزه روی می‌دهد. شما برای جذب مشتری بیشتر به شبکه‌های اجتماعی و تبلیغات دایمی نیازی نخواهد داشت.

پیام‌رسانی: به عنوان صاحب یک کسب‌وکار لزومی ندارد بیشتر از آنچه وجود دارد را اطلاع‌رسانی کنید. همین‌که نتیجه موفق کارهایتان را بگویید کافیست و به پیام‌های بیشتر نیازی نیست.

محتوا: وقتی شبکه‌ اجتماعی وجود نداشته باشد، شما هم برای پروموت کردن، برای جلب نظرکردن، برای قانع کردن و برای رضایت مشتری‌ها محتوا تولید نخواهید کرد.

پلتفرم‌ها: محتوای برخی از پلتفرم‌های مشابه واقعا کسل‌کننده هستند. با ترک شبکه‌های اجتماعی جلوی این تکرارها گرفته خواهد شد. یعنی یک مطلب را در ده کانال و صفحه نمی‌بینید و نمی‌خوانید.

فالوئرها: بیشتر کاربران فضای مجازی فقط توئیت‌ها را می‌خوانند و زمانی را برای مطالعه پست‌های عمیق و اطلاع‌رسان صرف نمی‌کنند. اگر توجه کرده باشید اغلب کسانی که همیشه پیگیر شما، ایده‌ها، نظرها و سبک‌زندگیتان هستند هم افرادی هستند که نمی‌خواهید باشند و بدانند. پس چرا کسانی را دنبال می‌کنیم یا به اشخاصی اجازه می‌دهیم پیگیر زندگی و عقاید ما باشند که «شایستگی» آن را ندارند؟

توجه: هر چه زمان بیشتر جلو می‌رود، توجه ما انسان‌ها کمتر می‌شود. ما اغلب گزینشی رفتار می‌کنیم و هر چه را دلمان بخواهید پیگیری خواهیم کرد. همین سبب می‌شود همیشه مخاطبین، اعضای گروه، صفحه، اینفلوئنسر، کانال‌های زیادی را فالو کنیم و از آنها تاثیر بگیریم.

زندگی بدون شبکه‌های اجتماعی

بیرون رفتن از مرز شبکه‌های اجتماعی و ورود به دنیایی جدید

ترک شبکه‌های اجتماعی برخلاف تصور عموم، چندان هم سخت و ناممکن نیست. از مزایای کناره گرفتن از داستان‌های زندگی و ماجراهای شغلی دیگران این است که تمرکز بیشتری روی زندگی خود خواهید داشت. فرصتی بیشتری برای تقویت مهارت‌های شغلی خود پیدا خواهید کرد. حتی برای خانواده نیز وقت بیشتری خواهید داشت و از منابع اصلی مقالات و وب‌سایت‌ها می‌توانید برای ارتقا سطح دانش و مهارت‌های خود کمک بگیرید.

بیرون آمدن از شبکه‌های اجتماعی با فعالیت‌های بشردوستانه  هیچ تناقضی ندارد.

شما اگر هر روز و هر ساعت در توئیتر، واتس‌اپ، تلگرام، اینستاگرام و … دنبال اخبار و وقایع نباشید هم همچنان انسان هستید و تمایل شدیدی برای کمک به دیگران خواهید داشت.

حتما قبول دارید که شبکه‌های اجتماعی زمان زیادی از زندگی بشر امروزی را می‌بلعند و آن را در اغلب مواقع به هدر می‌دهند. بنابراین، وقتی از جهان مجازیِ ارتباط‌ها بیرون بیایید و به کشوری جدید از اینترنت قدم بگذارید، خواهید دید که چقدر زمان برای دیدار با دوستان دارید، چقدر راحت می‌توانید به کارهای روزمره خود برسید و حواس و تمرکزتان هم بیشتر می‌شود.

من بر اساس تجربه شخصی خودم دنیای بدون شبکه‌های اجتماعی را اینگونه توصیف می‌کنم:

  • نخواندن توییت‌ها
  • ندیدن عکس‌های فیس‌بوک
  • دنبال نکردن عکس‌های اینستاگرام
  • مطالعه نکردن فیدهای لینکداین
  • نادیده گرفتن ویدئوهای جالب و وایرال اسنپ‌چت
  • هفته‌ای یک بار گشت زدن در شبکه‌های اجتماعی

قوانین خودساخته‌ای برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی داشته باشید و فقط در ساعات و روزهای مجاز در آن فعالیت کنید.

با محدود کردن دسترسی خود به شبکه‌های اجتماعی می‌توانید پیشرفت زیادی در شغل و زندگی خود داشته باشید.

از دیگر تجربه‌های زندگی بدون شبکه‌های اجتماعی این است که می‌آموزید که حضور شما در این شبکه‌ها ضروری و لازم نیست و نبودتان هم در آنها و در خودِ شما  تغییری ایجاد نمی‌کند.

شک نکنید که هیچ‌کدام از فالوئرها دلشان برای شما تنگ نخواهد شد. البته تعداد معدودی شاید دلتنگتان شوند اما آنها همان‌هایی هستند که به شما نزدیکند و بدون شبکه‌های اجتماعی هم می‌توانند از حال و روزتان باخبر باشند. پس، بقیه آدم‌های غیر مهم را از زندگی حذف کنید.

مزایای ترک دنیایِ شبکه‌های اجتماعی

تجربه من از کنار گذاشتن شبکه‌های اجتماعی شامل موارد زیر است که با شما به اشتراک می‌گذارم:

۱- درک این جمله که هیچ کسی بهتر از من نیست

«تمایل به برنده شدن، علاقه برای کسب موفقیت، نیاز برای استفاده از همه استعدادها و پتانسیل‌ها … اینها شاه‌کلید گشایش درهای «رسیدن به کمال» است.» (کنفوسیوس – فیلسوف چینی)

وقتی کسی نیست که خودتان را با او مقایسه کنید، وقتی کسی نیست که شما را تایید یا لایک کند و برایتان کامنتی بنویسد، شما همه این کارها را به تنهایی انجام خواهید داد.

تجربه ثابت کرده و حتی دانشمندان نیز گفته‌اند انسان به هیچ‌کسی غیر از خودش و ۵ نفر از مهم‌ترین افراد زندگی‌‌اش گوش نمی‌سپارد.

بدون شبکه‌های اجتماعی، به صورت ناخودآگاه، شما بدون لایک و تایید و تکذیب زندگی خواهید کرد به این خاطر که کسی نیست که به شما بگوید چه بگویید، چه نگویید یا چه بکنید و چه نکنید. آیا برایتان مهم است نظرات غریبه‌ها؟

۲- پیدا کردن «منِ» بهتر

در شبکه‌های اجتماعی هر کسی یک نظری دارد. تقریبا همه علامه دهر هستند و در موضوعات مختلف زندگی اظهارنظر می‌کنند. وقتی شبکه‌های اجتماعی را ترک کنید، از این همه «نظر» دور خواهید ماند. این کمک می‌کند تا سریع‌تر و به سالم‌ترین روش ممکن «خودِ واقعی»تان را بیابید. نوتیفیکیشن‌های شبکه‌های آنلاین اجتماعی همیشه موجب حواس‌پرتی و به هم خوردن تمرکز افراد می‌شود، وقتی آنها را خاموش کنید، فرصت کافی برای تفکر عمیق به دست خواهید آورد.

از اینکه دایما همه چیز را با دیگران به اشتراک بگذارید دست می‌کشید و این سبب نزدیکی شما به خودتان می‌شود. زیرا به جای جلب رضایت بقیه به دنبال خود خواهید گشت.

۳- رشد و پیشرفت در سایه‌ای از سکوت

وقتی شبکه‌ اجتماعی نباشد، شما هم کارهایتان را انجام می‌دهید، بدون اینکه دیگران مطلع شوند. شما صرف اینکه ارتباط‌های لحظه‌ای خود را قطع کرده‌اید، از کارهایی که دوست دارید دست نخواهید کشید. این است که در سایه‌ی سکوت به رشد ادامه خواهید داد و فرقش این است که کسی از پیشرفت شما مطلع نخواهد شد. آیا مهم است همه دنیا بدانند چه می‌کنید؟

۴- یافتن دوستان واقعی

وقتی از اینستاگرام، توئیتر و پیام‌رسان‌ها دست بکشید تقریبا بیشتر آدم‌هایی که به صورت آنلاین با آنها در تماس هستید، حذف خواهند شد. اینجاست که فقط دوستان واقعی و نزدیک در کنارتان خواهند ماند، کسانی که ارزش وقت شما را دارند. واقعا لزومی دارد افراد دور و غریبه‌ها و همکارهایمان بدانند کدام شهر رفته‌ایم یا کجا غذا خورده‌ایم؟

۵- بیشتر از همیشه در حال زندگی کردن

وقتی دنبال این نباشید که ببینید چه کسی چه چیزی توئیت کرده یا چه کسی چه عکسی در اینستاگرام گذاشته، وقتتان را صرف لحظه‌های واقعی زندگی خود خواهید کرد. یعنی در لحظه زندگی خواهید کرد و از همه ۲۴ ساعت خود به طور مفید بهره خواهید گرفت.

۶- برقراری ارتباط سالم‌تر با بقیه

دوری از شبکه‌های اجتماعی به شما کمک می‌کند به خودتان نزدیک‌تر باشید. این باعث می‌شود تا متوجه شوید دوست دارید واقعا با چه کسانی در ارتباط باشید و با چه کسانی نباشید. همچنین از همدردی، همراهی و احساسات دروغین که مختص دنیای مجازی هستند دور خواهید شد و همه احساسات شما واقعی و اصیل خواهند بود.

نتیجه‌گیری این همه صحبت در مورد ترک شبکه‌های اجتماعی

قطع اتصال از شبکه‌های اجتماعی، پیامدهای مثبت فراوانی دارد. چرا؟ زیرا ترک یک دنیا باعث می‌شود وقت بیشتری برای دنیای دیگر داشته باشید. البته این مساله به سبک زندگی شما ارتباط مستقیم دارد.

بد نیست برای پی بردن به این مزیت‌ها دو تا چهار هفته، همه شبکه‌های اجتماعی را ترک کنید و ببینید چه اثری در زندگی شما دارد.

گفتنی است که این تصمیم فقط مختص کسانی است که از شبکه‌های اجتماعی برای موارد غیرکاری استفاده می‌کنند. بدون شک، افرادی که کارشان خبر و سوشال نتورکینگ است در دایره پیشنهادی ما نمی‌گنجند.

در آخر هم اشاره کنیم که در حال حاضر ما در ایران به صورت ناخواسته از همه شبکه‌های اجتماعی بیرون افتاده‌ایم. پس شاید این زمان فرصت خوبی برای رسیدگی به اموری باشد که ماه‌ها و حتی شاید سال‌ها عقب افتاده‌اند و وقتی برایشان نداشته‌ایم.

حتی فرصت خوبی برای خودشناسی است و بهترین زمان برای محک زدن اطرافیان و تصمیم‌گیری در مورد حذف یا نگهداری آنها در دایره دوستان و نزدیکان.

نظرتان را در بخش دیدگاه‌ها با ما در میان بگذارید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
هفت نکته برای غلبه بر ترس

هفت نکته برای غلبه بر ترس

اجازه ندهید تا ترس شما را از زندگی کردن براساس خواسته هایتان باز دارد. اینجا نکاتی در مورد چگونگی قدم زدن به سوی دنیای بدون ترس ورسیدن به اهدافتان ارائه می کنیم.

ترس می تواند تضعیف کننده باشد. ترس می تواند کاملا در ما احساس کرختی ایجاد کند. ترس مقاومت ما را از بین می برد و ترس ما را از رسیدن به رویاهایمان، از مبارزه طلبی ،از استفاده از صدای رسایمان و از تلاش برای نو شدن باز می دارد.
خیلی بعید به نظر می رسد که تاجران زیادی داشته باشیم که در حرفه شان بدون تجربه ترس به پیش رفته باشند.ترس هایی نظیر ضرر در بازار سهام ، عدم بازده مناسب و نبود درآمد و یا ترس عدم حرکت به سمت جلو در کسب و کار.سوالات زیادی نظیر آیا می توانم؟آیا کسی می خواهد به حرف من گوش دهد؟آیا تجربه کافی برای انجام این کار را دارم؟
فکرهای بی سر و ته و ترسهای بی معنی و مضحک.
حقیقت این است که ترس برای خیلی از ما هر روز وجود دارد. سوال این است که چگونه ترس هایمان را به ابزاری قدرتمند برای خود تبدیل کنیم؟ اینجا پنج نکته برای حذف ترس و دستیابی به موفقیت را بیان می نماییم:
۱- همه چیز با “شما” شروع می شود.
تنها قضاوت مهم قضاوتی است که شما نسبت به خودتان دارید ، پس تصمیم بگیرید که در چه جایگاهی تصمیم دارید بایستید، تعهد شما نسبت به جهان چه چیزی است، چه تفاوت هایی در امروزتان می خواهید بدهید تا زندگیخود و اطرافیانتان را متاثر کنید.هنگامی که هدفتان در زندگی برایتان واضح شد ،هنگامی که دلایل روشن برای رسیدن به اهدافتان داشتید ، شما می توانید سفرتان را برای رسیدن به خواسته هایتان در زندگی،تجارت یا حرفه تان آغاز کنید و از موفقیت های مداوم لذت ببرید زیرا برای رسیدن به هدفتان زندگی کرده اید.

۲- به شهود خود اعتماد کنید.
سیستمی با ارزش برای زندگیتان بسازید و آن را برای خود کنید . با آن زندگی کنید. روی آن کار کنید. اگر شما هدایت سیستمتان را شروع نکنید و کنترل آن را برای تصدیق ارزشهایتان و اعتقادتان به دست نگیرید و از درون کنترل همه چیز را به دست نگیرید ، هرگز قادر نخواهید بود فرد بهتری از بیرون باشید. این سیستم برای شما منحصربه فرد است و مسولیت و مالکیت آن در اختیار شماست. حتما بارها شده است که چالشی پیش آمده است و به نظر دیگران اهمیت داده اید و هنگامی که به عقب برگشته اید به این نتیجه رسیده اید که باید به شهود خود اعتماد می کردید.این شهود به طور حسی درست بود؟ همیشه به آن بی اعتماد نباشید. این یک بخش کلیدی شماست، و شما باید بیاموزید که آن یکی از بهترین دارایی های شماست. ترستان را نادیده بگیرید.

۳- شجاع باشید.
خارج شدن از منطقه امن تان یک دید جدید به شما می دهد. این را همه می دانیم. هنوز ترس سر راه قرار می گیرد و ما در دام میفتیم و در شرایط فعلی گیر میکنیم ، مکان یکنواخت و بدون رشد. شجاع باشید و سفری را به سمت نوک قله شروع کنید. تنها این شما را قوی می کند و اعتماد بنفس و خودباوریتان را افزایش می دهد. خارج شدن از منطقه امن تان شما را قویتر می کند و وارد گود می کند. اینکار شما را مجبور می کند تا با ترستان روبرو شوید. امکانات و احتمالات ممکن را تجسم کنید و از آن بعنوان سوختی برای شجاعت خود استفاده کنید تا فرصت های جدید را کشف کنید و درهایی به سوی مسیرهای موفقیت جدید پیدا کنید.

۴- در زیر نورافکن بایستید و کانون توجه باشید.
از درخشش نهراسید. رویاهای تجارت و موفقیت های شخصی را دنبال کنید. هیچ اشکالی ندارد که پروفایل شخصی تان را داشته باشید یا برندی به هر توانی که دارید برای خود داشته باشید، زیرا این یعنی شما در حال عمل کردن در مقام یک لیدر هستید.

 

۵- پیشرفت در مسیر کمال را دنبال کنید.
خیلی از ما به طور غریزی زمان و انرژیمان را صرف جستجو و به دست آوردن اهداف بزرگ می کنیم.انرژی و زمانی که بسیار با ارزش و تکرار نشدنی است. تمرکز زیاد روی اهداف بزرگ می تواند در انسان احساس ناامیدی و انجماد ایجاد می کند. تصور اهداف بسیار مهم است اما گاهی ما را از دیدن موفقیت های گام به گام و دستاوردهای در مسیر پیشرفت باز می دارد.زمانی را برای شناسایی پیشرفت های کوچک روزانه به طور مستمر بگذارید.
۶- عمل کنید.
عمده چیزی که ما از آن می ترسیم ، آینده است. مهم است که ذهن مان که عمدتا پر از فکرهای مختلف و پراکنده است را به طور مداوم در زمان حال بیاوریم و روی چیزهایی که ما احتیاج داریم که اکنون انجام شود تمرکز کنیم و عمل کنیم و به پیش برویم. عمل کردن به ما اجازه می دهد بر ترسهایمان و سکونمان غلبه کنیم. هرطور شده شجاعانه وارد عمل شوید.

۷- مشتاقانه تصمیم گیرنده باشید.
هنگامی که از ترس اشتباه تصمیم نمیگیرید این ترس در افراد دوروبرتان نفوذ می کند. این به معنی یک پروژه ی بی نور و بی هیجان است، یک ناتوانی همه گیر در تغییر حالت یکنواخت و فقدان پتانسیل برای رهبری آینده. بخش بزرگی از شجاعت ،قبول ریسک شکست است. تماس های حیاتی بگیرید و به اطرافیانتان نشان دهید که همه چیز خوب هست.
افرادی که تمایل به ورود به عرصه های چالش برانگیز دارند و در جهت موفقیت روی خودشان حساب می کنند و احتیاج به رسیدن به کمی جلوتر و کمی بالاتر را احساس می کنند احساس رضایتی بزرگ را در نهایت تجربه می کنند. فقط پنج درصد از دیگران شجاع تر باشید . عمیق تر کنکاش کنید و استعداد منحصربه فردتان و تفکر لیدر بودن و مهارت خاصتان را با دیگران به اشتراک بگذارید. انرژی را ایجاد کنید و آن انرژی را ابزاری برای رسیدن خود و اطرافیانتان به تغییر کنید. از آن برای جهش و مواجهه با ترسهایتان استفاده کنید و با استفاده از آن انرژی، رویای موفق شدن را به واقعیت بدل سازید.
در پایان کار ، چه قیمتی روی خودتان می گذارید اگر حتی تلاش هم نکنید؟

منبع : Success.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چگونه خودتان را بعد از اشتباهتان ببخشید؟

خود بخشایش در واقع اجازه دادن به خودتان برای حرکت به جلو است هنگامی که شما تایید می کنید که کارتان اشتباه است و نهایت تلاشتان را برای بهبود شرایط انجام می دهید.

اگر شما کاری که باعث آزار کسی می شود انجام داده باشید  -مثل دروغ گفتن و خیانت ، آزار دوستتان ، تحقیر همکارتان – اینکه فکر کنیم بی تفاوت و بدون عذاب وجدان می توانیم از اینگونه کارها عبور کنیم ساده لوحانه است ، اگر نگوییم غیراخلاقی است. شرمساری ، اندوه ، مقصر دانستن خود معمولا بعد از هر خطایی به سراغمان می آیند.

اما نگه داشتن و ماندن این احساسات برای زمان طولانی سلامت روان را به خطر می اندازد. بخشش خود  با سطح کم نگرانی ، آشفتگی های فردی کم و خصومت و دشمنی پایین در فرد مرتبط است. چه دیگران شما را ببخشند یا نه ، آیا شما می توانید خود را ببخشید?

برای واضح شدن موضوع ، بخشش خود به معنی نادیده گرفتن کار اشتباه و یا بی تفاوت بودن به مسوولیت ها نیست. (هرچند اگر شما اهل تفکر باشین  غیر ممکن است که بعدش نسبت به موضوع بی تفاوت باشین) .خود بخشایش به معنی این است که به خودتان اجازه دهید با وجود پذیرش اشتباهتان به جلو حرکت کنید و بهترین تلاشتان را برای بهبود شرایط انجام دهید.دکتر مارلین کارنیش از دانشگاه آبورن آلاباما برنامه درمانی چهار بخشی زیر را برای اینکه شخص بتواند خود را ببخشد معرفی کرده است.

مسوولیت پذیری

در این مرحله ، خودتان را برای کار اشتباهی که انجام داده اید مسوول و مقصر بدانید و ازبهانه تراشی (من به طرف شکست هل داده شدم)، مقایسه کردن خود با دیگری ( او مثل من این کار رو انجام داد)، مقصر جلوه دادن دیگران( من کار” الف “را انجام نمیدادم اگر او کار” ب ” را انجام نداده بود) بپرهیزید. بخشش خود بدون پذیرش این مرحله بی نتیجه است.

پشیمانی

روی احساس شرم خود کار کنید تا به سمت انتقاد مداوم از خود پیش نرود . شرم و پشیمانی شما قلب آزرده دوستتان یا شریک زندگیتان را ترمیم نمی کند اما بازگشت از مسیر قبلی  و اصلاح مسیر زندگی این کار را می کند.

تجدید قوا

پشیمانی باید شما را به سمت تلاش برای درست کردن اشتباهتان سوق دهد . معذرت بخواهید و کاری را برای جبران اشتباهاتان انجام دهید و از اشتباهتان درس بگیرید و از تکرار آن در آینده اجتناب کنید.

نو شدن و تفکر تازه

دکتر کارنیش می نویسد: خود تنبیهی طولانی خود را کنار بگذارید و با مهربانی و احترام  با خود برخورد کنید. نامه ای به خودتان بنویسید که شامل درس هایی باشد که از اشتباهتان گرفتید و تغییرات مثبتی که در نتیجه این اشتباه در خودتان به وجود آمده را بررسی کنید.                 Patty Onderko  April 1, 2016

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سندروم اردک چیست؟

سندروم اردک چیست؟

سندروم اردک

در این نوشته قصد داریم در مورد سندروم اردک با شما صحبت کنیم ، شاید شما یا اطرافیانتان نشانه هایی از آن را دارا باشید!

اصطلاح سندروم اردک توسط پژوهشگران دانشگاه استنفورد بعد از بررسی پست های مجازی چند دانشجو که خودکشی کرده بودند ابداع شد.

اگر به شنا کردن اردک در آب توجه کنیم ما تنها قسمتی از بدن او را می بینیم که به آرامی بر روی آب درحال حرکت است، درحالی که متوجه تقلای این اردک که با تلاش پاهای خود را تکان می دهد تا حرکت کند، نمی شویم.
 دانشجویانی هم که خودکشی کرده بودند تصاویری شاد یا نقل قول هایی امید بخش از خود منتشر کرده بودند که به ظاهر نشان می داد آنان بسیار شاد و خوشبخت هستند در صورتی که خارج از شبکه های مجازی و در دنیای واقعی با مشکلات روحی زیاد دست و پنجه نرم می کردند.

در واقع مبتلایان به « سندرم اردک» کسانی هستند که تلاش می کنند همواره تصویری شاد و خوشبخت از خود در فضای مجازی نشان دهند در صورتی که در دنیای واقعی با مشکلات زیادی مواجه هستند.

اگر کمی به فضای مجازی دقت کنید متوجه میشوید که متاسفانه افراد زیادی در آن مبتلا به سندروم اردک هستند که به صورت افراطی سعی در شاد نشان دادن خودشان و عکس یا فیلم گذاشتن از خوش گذرانی هایشان هستند و این تصویری دور از واقعیت را به افراد نشان میدهد که تبعات روانی و اجتماعی منفی برای جامعه به همراه دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰